سلام آقا
▫️#سلام_آقا، میدانم که ناگفته میدانید، این روزها دلم برای شنیدن صدای اذان از کنارِ گلدستههایتان تنگ شده است ...
▫️هر سال، همین حوالی بود که به زیارتتان میآمدم و محفل شبهای سفرم، صحن و سرای شما بود؛ در آن شبهای نسبتا گرم، خنکای نسیمی بهشتی که در فضای حرم میپیچید، آرامش عجیب به همراه داشت که عطش وجودم را سیراب میکرد ...
▫️اذان که از گلدستههای حرم پخش میشد، به دیوار کنار ایوان ورودی صحن تکیه میدادم، چشمهایم را میبستم و گوشِ دلم را برای شنیدنش باز میکردم و وقتی تمام میشد، آنقدر حس سبکی داشتم که میتوانستم دوشادوش کبوتران، گنبد طلاییتان را طواف کنم ...
▫️امسال جاماندم و سفر به کوی شما نصیبم نشد؛ هر شب دلتنگتر میشوم و هر روز با حسرت، خاطرات سالهای گذشته را با آسمانی که انگار او هم مثل من بیتابِ شماست، شریک میشوم ...
▫️امشب، به دیوار پنجره اتاق تکیه داده بودم و به گذشته فکر میکردم که اذان از گلدستههای مسجد محله پخش شد ...
▫️از شدت دلتنگی و تأثیر خاطراتی که مدام در سرم میچرخید، نگاهم که به سمت مسجد افتاد، برای لحظهای گلدستههای حرم را مقابلم دیدم؛ ناخودآگاه چشمهایم را بستم و با قلبم به دیوار کنار ورودی صحنِ شما تکیه دادم ...
▫️اذان که تمام شد، همان حس سبکی شبهای زیارتم وجودم را گرفته بود و نسیمی خنک با عطر و بوی بهشتی صحن و سرایتان، گونههای آغشته به اشکم را نوازش میکرد؛ فهمیدم شما از راه دور هم هوای زائران دلشکسته را دارید و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
✍🏻 مصطفی قویدل
#حرم #حرم_امام_رضا #حرم_رضوی #امام_رضا #امام_مهربانی_ها #مشهد #خراسان #زیارت #زیارت_به_نیابت
▫️هر سال، همین حوالی بود که به زیارتتان میآمدم و محفل شبهای سفرم، صحن و سرای شما بود؛ در آن شبهای نسبتا گرم، خنکای نسیمی بهشتی که در فضای حرم میپیچید، آرامش عجیب به همراه داشت که عطش وجودم را سیراب میکرد ...
▫️اذان که از گلدستههای حرم پخش میشد، به دیوار کنار ایوان ورودی صحن تکیه میدادم، چشمهایم را میبستم و گوشِ دلم را برای شنیدنش باز میکردم و وقتی تمام میشد، آنقدر حس سبکی داشتم که میتوانستم دوشادوش کبوتران، گنبد طلاییتان را طواف کنم ...
▫️امسال جاماندم و سفر به کوی شما نصیبم نشد؛ هر شب دلتنگتر میشوم و هر روز با حسرت، خاطرات سالهای گذشته را با آسمانی که انگار او هم مثل من بیتابِ شماست، شریک میشوم ...
▫️امشب، به دیوار پنجره اتاق تکیه داده بودم و به گذشته فکر میکردم که اذان از گلدستههای مسجد محله پخش شد ...
▫️از شدت دلتنگی و تأثیر خاطراتی که مدام در سرم میچرخید، نگاهم که به سمت مسجد افتاد، برای لحظهای گلدستههای حرم را مقابلم دیدم؛ ناخودآگاه چشمهایم را بستم و با قلبم به دیوار کنار ورودی صحنِ شما تکیه دادم ...
▫️اذان که تمام شد، همان حس سبکی شبهای زیارتم وجودم را گرفته بود و نسیمی خنک با عطر و بوی بهشتی صحن و سرایتان، گونههای آغشته به اشکم را نوازش میکرد؛ فهمیدم شما از راه دور هم هوای زائران دلشکسته را دارید و همین مرهم برای درد دلتنگیِ این روزهای من کافیست ...
✍🏻 مصطفی قویدل
#حرم #حرم_امام_رضا #حرم_رضوی #امام_رضا #امام_مهربانی_ها #مشهد #خراسان #زیارت #زیارت_به_نیابت
- ۶.۶k
- ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط